پیش به سوی پیشرفت همراه خوشبختی

آستین هایت را بالا بزن

پیش به سوی پیشرفت همراه خوشبختی

آستین هایت را بالا بزن

خودت را در نگاه دیگران جستجو نکن.با اعتماد به نفس زندگیت را بکن و برای خوش آمدن افراد دست به کاری نزن.

بایگانی

فکر کن ...

جمعه, ۹ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۲۱ ب.ظ

فکر کن...



تا حالا عادت داشتی اشیا بی مصرف روانبار کنی؟ و فکر کنی که یه روزی کی میدونه چه وقت شاید به دردت بخوره؟

تا حالا شده  که پول هات رو جمع کنی و به خاطر اینکه فکر میکنی در آینده شاید بهش محتاج بشی،خرجش نکنی؟

تا حالا شده که لباسهات،کفش هات،لوازم منزل وآشپزخونه و چیزهای دیگه رو که حتی یکبار هم از اون استفاده نکردی،انبار کنی؟

درون خودت چی؟

تا حالا شده که خاطر سرزنش ها، خشم ها، ترس ها و چیزهای دیگه رو به خاطر بسپاری؟

دیگه نکن!


تو داری بر خلاف مسیر کامیابی خودت حرکت میکنی!

باید جا باز کنی... یه فضای خالی تا اجازه بده چیزهای تازه به زندگیت وارد بشه

باید خودت رو از شر چیزهای بی مصرفی که در تو و زندگیت هستن خلاص کنی،تا سعادت به زندگیت وارد بشه.

تا وقتی که در جسم و روح خودت احساست بی فایده رو نگه داری نمی تونی جای خالی برای موقعیت های تازه به وجود بیاری.

خوبی ها باید در چرخش باشن...

کشوها،قفسه ها،اتاق کار و ... رو تمیز کن.

هر چیزی رو که دیگه لازم نداری بنداز دور...

میل به نگه داشتن چیزهای بی مصرف زندگی رو پرپیچ و تاب می کنه،این اشیا نیستن که چرخ زندگی تو رو به حرکت در میارن...

وقتی انبار میکنیم،احتمال خواستن رو تصور می کنیم،احتمال تنگدستی رو...

فکر می کنیم که فردا شاید لازم بشن و نتونیم دوباره اونارو فراهم کنیم...

با این فکر تو دو تا پیغام به مغزت و زندگیت میفرستی: که به فردا اعتماد نداری و اینکه تو شایسته چیزهای خوب و تازه نیستی.

خودت رو از قید هرچی رنگ و روشنایی باخته رها کن...

بذار نور به زندگیت وارد بشه.

 ادامه دارد...


شروع دوباره

دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۲۰ ق.ظ


خودت را در نگاه  دیگران جستجو نکن با اعتماد به نفس زندگیت را بکن و برای خوش آمدن افراد دست به کاری نزن.
افراد بزرگ با مشکلات بزرگ دست و پنجه نرم می کنند.و افراد کوچک با مشکلات کوچک.
در اوج نا امیدی کاری را بکن که یقین داری درست است،در غیر اینصورت اگر به خطا روی باز هم نا امید تر می شوی و این سر آغاز بدبختی و یا حتی خود کشی است.

یادم می آید یکی از من پرسید حالت چه طور است؟پاسخ دادم خوب نیستم .گفت چرا؟گفتم مریضم.سرما خورده ام.بعد گفت ان شاءالله خوب بشی.بعد از اون زمان به فکر فرو رفتم ، با خودم گفتم تو قوی تر هستی یا این بیماری؟اگر حال جسمیت خوب نیست لااقل نگذار حال روحیت هم بد شود،اگر می خواهی قوی باشی.کسانی را دیده ام که آخر عمرشان است ودر بستر بیماریند اما به اطرافیانشان لبخند می زنند.به آن هایی که در نا امیدی هستند امید را ارزانی می دارند.آن ها جسمشان ضعیف است اما روحشان در اوج ابرها می رقصند. ان که مهمتراست روح انسان است .برای همین روح بعد از مرگ جاودانه می ماند اما جسم و تن خیر.پس نباید بگذاریم روحمان بیمار شود.
پس نباید بگذاریم روحمان ضعیف شود اگر خود را دوست داریم.
این نکته بسیار مهم است که رازهای زندگی را همواره پذیرا بوده و ادعای تفسیر و توجیه هر مشکلی را نداشته باشیم.چرا که برخی مسائل به حدی بزرگ و گسترده می باشند که در ذهن محدود و شخصی مانمی گنجد.
 
به امید روزهای اینده...
ادامه دارد...